باتوجه به بررسیهای صورت گرفته در این گزارش، اختلال در زیرساختهای انرژی آذربایجان، بیشترین اثر منفی را بر خود آذربایجان خواهد داشت، زیرا که:
- توقف صادرات نفت آذربایجان، که بین ۶۵۰ تا ۷۰۰ هزار بشکه در روز است، در کوتاه مدت باتوجه به وضعیت بازار نفت که با مازاد عرضه مواجه هست به سادگی قابل مدیریت میباشد. از آنجا که کیفیت نفت آذربایجان از نوع سبک با گوگرد کم است، احتمالاً تنها اختلاف قیمت نفت سنگین و سبک در منطقۀ مدیترانه تحت تأثیر، هرچند جزئی، قرار گیرد.
- جایگزینی اکثر حجم صادرات گاز آذربایجان نیز به راحتی قابل مدیریت است. اصلیترین بازار صادرات گاز این کشور ترکیه است که طی سالیان گذشته نشان داده تا چه حد در متنوع ساختن پورتفوی واردات گاز خود توانا است. این کشور هم میتواند واردات ال ان جی و هم واردات گاز روسیه از طریق دو خط لولۀ ترک استریم و بلو استریم را افزایش دهد. بنظر میرسد، بیشترین تهدید در ارتباط با توقف جریان گاز آذربایجان متوجه گرجستان باشد که ۹۵ درصد از تقاضای گاز خود را از آذربایجان تأمین میکند و تنها راه حل این کشور نیز در حال حاضز بازگشت به سمت روسیه است.
- گرچه صادرات از طریق خط لولۀ TAP، هنوز اغاز نشده است، اما با فرض راهاندازی این خط لوله نیز، جایگزین کردن این احجام در کوتاه مدت به سادگی ممکن است، چرا که کشورهای مقصد (ایتالیا، بلغارستان و یونان) میتوانند مجدداً به منابع کنونی تأمین گاز خود بازگردند. در حقیقت، کریدور جنوبی گاز، که خط لولۀ TAP، بخشی از آنست، در آیندهای نزدیک تقاضای جدیدی را پاسخ نخواهد گفت و صرفاً جایگزین منابع کنونی عرضۀ گاز در اروپا خواهد شد.
- اقتصاد آذربایجان کاملاً وابسته به بخش هیدروکربوری و صادرات نفت و گاز است. صادرات نفت خام ۷۵ درصد از درآمدهای صادراتی این کشور را تشکیل میدهد و هرگونه اخلال در خطوط لولۀ نفت این کشور بسیار دردسرسازتر از اخلال در خطوط لولۀ گاز است. توقف جریان گاز آذربایجان، در حجم کنونی، بیشتر وجهۀ این کشور را بعنوان تأمینکننده!ی قابل اعتماد تخریب میکند.