عقد قرارداد چین با قطر در حوزه خرید ال ان جی و در ادامه عقد قرارداد احتمالی جهت مشارکت در پروژه توسعه میدان شمالی قطر در راستای استراتژی این کشور برای تضمین امنیت عرضه انرژی خود است، راهبردی که چین در سایر کشورها مانند عراق و ترکمنستان و سوریه نیز دنبال میکند. آنچه که تبعات قابل توجهی برای ایران دارد، راهبرد قطر برای افزایش تولید گاز از میدان پارس جنوبی است. براساس برنامهریزی صورتگرفته تولید قطر از این میدان مشترک تا سال ۲۰۲۵ حدود ۵۰ میلیارد مترمکعب در سال به تولید گاز خود از این میدان خواهد افزود. ضمن اینکه در فاز دوم از سال ۲۰۲۵ تا سال ۲۰۲۷ حدود ۲۰ میلیارد مترمکعب دیگر به تولید گاز قطر از این میدان اضافه میشود. درمجموع افزایش ۷۰ میلیارد مترمکعبی در سال در تولید گاز قطر از میدان مشترک پارس جنوبی پیشبینی میشود. تولید تجمیعی قطر از این میدان تاکنون حدود ۵/۱ برابر ایران بوده است. در سالهای اخیر متوسط تولید گاز روزانه ایران از میدان پارس جنوبی کمی از قطر پیشی گرفت که با طرح توسعه میدان شمالی تولید روزانه قطر مجدداً از ایران بیشتر خواهد شد.
این درحالی است که تولید گاز ایران از میدان پارس جنوبی در صورت عدم سرمایهگذاری مناسب در پروژههای فشارافزایی و تکمیل فازهای باقیمانده، هر سال با افت تولیدی معادل یک فاز (سالانه ۸ میلیارد مترمکعب) مواجه خواهد شد. این بحران که به دلیل عدم سرمایهگذاری و تا حدودی عدم دسترسی به فناوریهای موردنیاز، امنیت عرضه انرژی ایران را تهدید میکند با رشد مصرف منجر به ناترازی شدید گاز خواهد شد. این ناترازی هماکنون نیز بهویژه در ماههای سرد سال از طریق قطع گاز صنایع، پتروشیمیها و نیروگاهها خود را نشان میدهد.
افزایش تولید گاز مستلزم جذب سرمایه موردنیاز است که در شرایط کنونی احتمال تأمین مالی این حجم از سرمایهگذاری از طریق منابع داخلی بسیار کم است. بنابراین این سرمایه باید به نحوی از منابع خارجی از جمله در چارچوب همکاریهای استراتژیک با کشورهایی مانند چین و روسیه تأمین شود.
یکی از عوامل اصلی کمبود منابع مالی در بخش گاز این است که حجم عظیمی (نزدیک به ۹۰ درصد) از گاز تولیدی با قیمتهای یارانهای و بسیار کمتر از قیمت بازار و حتی قیمت تمام شده به فروش میرسد. این فروش یارانهای سبب شده تا دوره بازگشت سرمایۀ پروژههای توسعه بخش گاز ایران بسیار طولانی شود و منابع مالی لازم جهت توسعه وجود نداشته باشد. برای حل این بحران، پیشنهاد میشود قیمت گاز در زنجیره تولید تا توزیع انرژی و قیمت گاز تحویلی به نیروگاهها آزاد شود و دولت یارانهها (البته به صورت هدفمندتر و متناسب با پلههای مصرفی) را در انتهای زنجیره از محل سهم خود در آزادسازی قیمتها به مصرفکننده نهایی اختصاص دهد. از این طریق هم منابع مالی حاکمیت برای انجام پروژههای توسعه میادین گازی افزوده خواهد شد و هم پروژههای بهینهسازی در طول زنجیره تولید، تبدیل، انتقال و توزیع انرژی، که حدود ۷۰۰ میلیون بشکه معادل نفت در سال اتلاف انرژی در این زنجیره روی میدهد، از توجیه اقتصادی بسیار بهتری برخوردار خواهند بود.
علاوه بر زنجیره تولید تا توزیع، اجرای پروژههای بهینهسازی مصرف انرژی در بخش مصرفکننده نهایی بهویژه بخش خانگی و ساختمان، که سرانه مصرف انرژی ایران در این بخش از بسیاری از کشورهای منطقه و برخی از کشورهای دیگر (حتی با اقلیم مشابه) بیشتر است، لازم و ضروری است.